تحولات منطقه

قرار بود در صورت جذب اعتبار ۸ میلیارد تومانی مصوب شده، روستای زردویی تا پایان سال به عنوان روستای فاقد بیکار در کشور معرفی شود اما فریبرز عزیزی، مجری طرح دل پردردی دارد از وعده هایی که محقق نمی شود.

برگزاری جشن روستای بدون بیکار؛ شعاری که ۲۰ روز با تحقق فاصله دارد!
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

اختصاصی قدس آنلاین - سمیه عظیمی/ داستان بعضی آدم ها از دستان پینه بسته پدر و کمر خمیده مادر آغاز می شود، اما قصه زندگی پسرک قصه ما از دستان پینه بسته خودش. دستانی که وقتی نگاهشان می کند به یاد روزهایی می افتد که در گرمای سوزان تابستان به جای بازی و شیطنت های کودکانه، سوار اتوبوس می شد و به جنوب می رفت تا درعسلویه کارگری کند و خرج تحصیلش را بدهد؛ آخر پخت نان مادر و فروش محصولات باغی که پدربزرگ می فروختشان کفاف زندگی ۴ برادر و تنها خواهرشان را نمی داد. سایه پر مهر پدر نیز سال ها بود که از سر زندگی شان رفته بود.

کار، کار و باز هم کار، همه زندگی فریبرز جوان شده بود. به برکت همین کار و تلاش هم بود که بالاخره خود را جلوی دانشگاه اراک دید و شد دانشجوی رشته مدیریت صنعتی. تا کارشناسی ارشد درس خواند و آنقدر اختراع و ابداع به ثبت رساند که مسئولان دانشگاه کرمانشاه او را بدون کنکور در مقطع دکترای مدیریت صنعتی پذیرفتند.

می خواست کاری کند کارستان، نان پختن مادر و دیگر زنان روستا را که می دید جرقه ای در ذهنش روشن شد؛ فکر کرد که شاید بتواند با اختراع یک دستگاه پخت نان، نان فراموش شده و سنتی زردویی را احیا کند. دستگاهی که در هر دقیقه، ۱۰ قرص نان می پزد و لازم نیست مردم روستا بخاطر پخت نان عرق بریزند و دستان شان پینه ببندد.

دستگاه کارگاه می خواست و فریبرز عزیزی تلاش کرد تا هزینه تامین وام هم را صندوق کارآفرینی امید پرداخت کند. بعد هم ایده اش را گسترش داد و کارگاه های مختلفی در فارس، سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، گیلان، ایلام، کردستان و کرمانشاه راه اندازی کرد.

اما این همه ماجرا نبود؛ فریبرز عزیزی، اهل روستا بود و حالا داشت دکترایش را می گرفت. ایده و اختراع هم بخشی از وجودش شده بود. پس برای گیوه بافی با طرح های نو، بازی کوردینه، قلم زنی و هرآنچه که به نظرش می رسید برای از بیکاری درآوردن جوانان و مردم روستا مفید  است تلاش کرد. و همه هم نتیجه داد و حالا دکتر فریبرز عزیزی، جواهری است در زردویی.

به پاس تمام تلاش های فریبرز عزیزی، قرار شد سال گذشته جشن روستای بدون بیکار در زردویی برگزار شود؛ حسین طایی، معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وقت وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی گفت: «امیدواریم طرح تولید نان محلی (ساجی) روستای زردویی شهرستان پاوه به همت مردم و کارآفرین توانمند این روستا به یک برند ملی و بین المللی تبدیل شود.» اردلان حاتمی بخشدار باینگان با اشاره به اجرای طرح توانمندسازی مهارتی در روستای زردویی گفت: «براساس برآوردهای صورت گرفته از سوی مسئولان استان و حمایت آنها در صورت جذب اعتبار ۸ میلیارد تومانی مصوب شده، روستای زردویی تا پایان سال به عنوان روستای فاقد بیکار در کشور معرفی می شود.»

۲۵۰ میلیون ضرر/ باغدار که نمی تواند دامداری کند

اما اینکه آیا این اتفاق ها افتاده یا نه را از فریبرز عزیزی پرسیدیم. برخلاف تصور ما عزیزی دل پردردی داشت از تسهیلاتی که مصوب شده اما پرداخت نشده است. تسهیلاتی که ویژه به ثمر رسیدن طرح «روستای بدون بیکار با مهارت» مصوب شده بود و عزیزی برای اجرای آن طرحی جامع نوشته است. در این طرح قرار بود دامداری و باغداری به صورت خوشه ای و زنجیره ای در این روستا فعال شود تا اگر دامی خریداری می شود در ادامه تجهیزاتی برای گرفتن لبنیات، بسته بندی، توزیع و حتی نخ ریسی هم فراهم شود تا صفر تا صد کار در همان روستا و توسط همان روستاییان انجام شود.

اما دل پر عزیزی بیشتر از این بابت است که وقتی او تمام این زیرساخت ها را فراهم کرده و تعاونی اش را تشکیل داده، برای برگزاری کلاس و دوره های مهارتی نزدیک به ۲۵۰ میلیون تومان هزینه کرده، مسئولان یکباره اعلام کرده اند که با بعضی بخش های طرح مثل فراهم کردن تجهیزات برای کارگاه لبنیات، علوفه بندی، دامپزشکی و .... مخالف هستند و باید از کلیات طرح حذف شود.

و این یعنی اینکه تمام آن ۲۰۰ نفری که برای عضویت در این تعاونی و شاخه های مرتبط طرح، ثبت نام کرده و بنا به خواست مدیران کارت یارانه شان را برای ضمانت آورده بودند مجبور شدند تنها در همان بخش «خرید دام» که از کل طرح باقی مانده و بقیه اش را مسئولان حذف کرده اند ثبت نام کنند. و آنهایی که در این خصوص تبحری نداشتند ترجیح دادند از تعاونی خارج شوند

بدتر اینکه وقتی افراد از تعاونی خارج شوند، دیگر کارت های ضمانت هم به حد نصاب نمی رسد که همان بخش خرید دام حداقل به فعالیت خود ادامه دهد!

عزیزی که فعالیت های خودش در زردویی را در حوزه های پخت نان ساجی، گیوه بافی، قلم زنی و بازی کوردینه همچنان ادامه می دهد این را هم می گوید که آخرین تسهیلاتی که برای این روستا از دولت دریافت کرده مربوط می شود به سال های ۹۱ و ۹۲. تسهیلاتی با مبالغ کم برای اندک افراد روستا. او هرچند برای روستاهای شهرستان های دیگری مثل یاسوج و گرگان هم تسهیلات دریافت کرده و در اختیار مردم قرار داده، حالا ناراحت است از اینکه طرحش را به پیشنهاد دولت، در قالب تعاونی شروع کرده و می گوید «کاش همین طرح را هم به صورت شخصی پیش می بردم، که اگر اینطور بود حتما تا به حال کار راه افتاده بود.»

برگزاری جشن روستای بدون بیکار؛ شعاری که ۲۰ روز با تحقق فاصله دارد!

این جوان خوش فکر و خوش ایده که اصرار دارد از همان گیوه های تولیدی روستای خودشان به پا کند و به سبک اهالی روستا لباس بپوشد، در توضیح ماجرا می گوید: «به ما گفتند هم کسانی که برای باغداری ثبت نام کرده اند و هم کسانی که برای دامداری، باید دام بخرند. و چون سهام شان برابر است اگر این اتفاق نیفتد تسهیلات پرداخت نخواهد شد. این هم غیرممکن است چون بعضی از این افراد به کلاس های آموزش ریسندگی، دامپزشکی و باغداری رفته اند و قراربوده در این حوزه ها به ما کمک کنند اما حالا.....»

گلایه های عزیزی تمامی ندارد؛ وقتی به هزینه های آموزش۳۰۰ نفر، نفری ۵۰۰ هزار تومان اشاره می کند و توضیح می دهد که به همه تعهداتش برای تحقق شعار «روستای بدون بیکار با مهارت» عمل کرده و زیرساخت ها را فراهم آورده، ناراحتی اش دوچندان می شود. شعاری که همین مسئولان دولتی سر دادند و از امثال عزیزی خواستند برای تحقق آن گام بردارند.

و بعد باوجود اینکه از حمایت های دکتر ناصری امید، مدیرکل آموزش فنی و حرفه ای کرمانشاه و دکتر اصغر نورالله زاده، معاون رئیس جمهور برای ارائه آموزش و پرداخت تسهیلات محدود قدردانی می کند، از اینکه برای دیدن برخی مسئولان استانی باید ۴ ماه در نوبت بماند و آخرش هم به او وقت ندهند گله می کند. گله از زیردست هایی که برخلاف مدیران ارشد کشور که به راحتی می شود در تهران ملاقات شان کرد، وقت دیدار حضوری نمی دهند و مدام «بهانه های بنی اسرائیلی می آورند.»

قوانین تهران به درد کرمانشاه نمی خورد

حالا که مشکل بیکاری در همه جای کشور ریشه دوانده و به مساله اول جامعه ما مطرح شده، رسیدن به روستای بدون بیکار، آن هم با مهارت، تنها آرزوی فریبرز عزیزی است. آرزویی که فقط ۲۰ روز با تحقق فاصله دارد اما چون و چرای مسئولان در پرداخت تسهیلات مانع آن شده است.

 عزیزی می گوید بعضی قوانین در روستاها دست و پاگیر هستند؛ قانون تهران که به درد کرمانشاه نمی خورد، حتی قانون اورامانات به درد زردویی نمی خورد! اینجا روستای مسطح با زمین صاف و آماده کم داریم. قانون باید این کوه و کمر را در نظر بگیرد تا بتواند مصوبه درستی داشته باشد.

و این قوانین نادرست و بیکار ماندن مردم روستا باعث می شود مردم روستا را خالی کنند و به حاشیه شهرها پناه ببرند، در حالی که با همین مهارت های محلی و کوتاه مدت، درآمدهای پایدار برای مردم ایجاد می شود. تسهیلاتی که عزیزی برای به دست آوردن در این مدت تلاش کرده، ۵ میلیارد برای بحث دامداری است و ۳ میلیارد برای باغداری. تسهیلاتی که اگر ارائه می شد حالا دوبرابر همین آورده را بازپس می داد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.